میزگرد دانشجویی بررسی عملکرد صداوسیما؛ فرهنگ پاسخگویی، حلقه‌ مفقوده مدیران صداوسیما

0
2272


محمد کفیلی؛ صدا وسیما به عنوان یک پایگاه فرهنگی، همیشه مورد توجه مسئولان و جامعه نخبگانی بوده است؛ سازمانی که وظیفه فرهنگ سازی در بین عموم جامعه را بر عهده دارد.


تشکل‌های دانشجویی و دانشجویان به عنوان قشر نخبگانی، همیشه در رابطه با این سازمان، دغدغه‌هایی داشته و از طرق مختلف این دغدغه ها را به مسئولان بازگو کرده‌اند؛ در همین رابطه «خبرگزاری دانشجو» برای بررسی عملکرد بیشتر سازمان صدا و سیما میزگردی با حضور فعالان دانشجویی برگزار کرد؛ مهمانان ما در این میزگرد، صالح سلطانی، دبیر انجمن‌اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه صنعتی شریف، مجید قاسمی، معاون فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علی اسکندری، دبیر دفتر جنبش عدالتخواه دانشجویی دانشگاه تهران بودند. مشروح این میزگرد دانشجویی برای بررسی عملکرد صدا و سیما در ادامه آمده است.

تحلیل شما از عملکرد سازمان صداوسیما بعد از انقلاب و وضعیت فعلی چیست؟
صالح سلطانی: بررسی سازمان صداوسیما به صورت کلی در یک بازه ۴۰ ساله بعد از انقلاب نمی‌تواند صورت بگیرد، در این بازه ۴۰ ساله افراد با رویکرد و تفکرات متفاوتی بر سر کار آمدند و مدیریت این سازمان را به عهده داشتند؛ بررسی دقیق این سازمان باید در بازه‌های کوچکتر بررسی شود، باید دید برای بررسی عملکرد صداوسیما، صداوسیمای دهه شصت، دوره‌ی اصلاحات یا دوره‌های دیگر را مد نظر داریم تا محتوای نقد عملکرد دقیق و کاربردی باشد.

به صورت خلاصه نباید صداوسیما را یک واحد کامل دید و بررسی کرد؛ اگر بخواهیم به صورت خلاصه دو نکته از بررسی وضعیت عملکرد صداوسیما در دوره‌های مختلف را بگوییم، می‌توانیم به یک ناکارآمدی یا برآورده نشدن انتطارات در بخش‌های مختلف از جانب رسانه‌ ملی اشاره کنیم.

صداوسیما در بدنه فربه است، ما با سازمانی مواجه هستیم که دغدغه اولیه آن تولید محتوای مناسب نیست، پرداخت به موقع حقوق کارمندان دغدغه اصلی این سازمان است که سال به سال به جمعیت کارمندان حقوق‌بگیران آن اضافه می‌شود؛ بدون هیچ کارآمدی و دستاورد قابل ملاحظه‌ای به نسبت جمعیت بالای سازمان.

سازمانی که سهم قابل توجهی از بودجه خود را برای پرداخت حقوق و بیمه کارکنان صرف می‌کند، نمی‌تواند مخاطب تمام انتظارات در خصوص تحولات فرهنگی و اجتماعی شود؛ صداوسیما به عنوان یک سازمان شلوغ در حال حاضر شبیه‌ترین نهاد به وزارت آموزش و پرورش است.

موضوع کلیدی در این سازمان، جنگ قدرت بین تمام جریانات سیاسی کشور است که هر کدام می‌خواهند با دست گرفتن رسانه، سهم خود از کیک قدرت را بردارند؛ جنگ قدرت باعث شده ما با یک سازمان واحد مواجه نباشیم؛ مخاطب ما یک سازمان با ۴ یا ۵ نبض تپنده و سیاست‌گذارانی با سلایق متفاوت است.

تزاحم منافع و تضارب آرا در این سازمان مانع رشد ایده‌های جدید و نیروهای متخصص شده است. بدنه‌ فربه و بودجه‌خوار، همراه با جنگ قدرت، مانع رشد و شکوفایی اهداف و آرمان‌های انقلاب در این سازمان شده است.

مجید قاسمی: عملکرد صداوسیما در بازه‌  بعد از انقلاب مانند تمام نهادها دستخوش فراز و فرود بوده است، اگر بخواهیم این سازمان را را در دوره فعلی بررسی کنیم می‌توان عنوان فشل‌ترین نهاد فرهنگی را به این سازمان اطلاق کرد. امام (ره) این سازمان را به عنوان یک دانشگاه تعبیر کردند و در حال حاضر نه تنها در این جایگاه حاضر نیست؛ بلکه برخی مواقع ضد فرهنگ عمل کرده؛ یعنی مخالف یک نهاد که نماد فرهنگ جامعه است.

سازمان صداوسیما در سال های اخیر از نظر عملکرد کمی رشد قابل توجهی داشته؛ اما از نظر کیفی موفق نبوده است. روشن شدن ساز و کار مدیریتی سازمان صداوسیما یکی از مهم‌ترین ضعف‌های مدیریتی این سازمان، می‌تواند به ناکارآمدی ساختاری سازمان صداوسیما پایان دهد.

توجه به مسائل مردم یکی از نقاط عطف ارتباط بهتر رسانه ملی با مردم است. فعالیت‌هایی نیز صورت گرفته است؛ مانند مسئله گرانی که با عنوان صاحب‌خانه خوب در صداوسیما به شکل‌های مختلف ترویح شد؛ اما کنشگری ضعیف صداوسیما در قبال مسائل مختلف اجتماعی باعث شده که فاقد مرجعیت در بین مردم باشد. رسانه‌های فارسی زبان در خارج از کشور برعکس رسانه‌ ملی، مقبولیت بیشتری در بین مردم دارند.

علی اسکندری: مشکلات صداوسیما را می‌توان در مسائلی مانند فربه بودن و عدم شفافیت مدیریتی خلاصه کرد، اما مسئله سازمان صداوسیما وجود یک جریان ثابت صاحب نفوذ است که در دوره‌های مختلف، سکان مدیریت این سازمان را در دست داشته است؛ البته به غیر از دوره کوتاهی که آقای سرافراز مسئولیت رسانه ملی را به عهده داشتند.

جریانی که تقریبا به مدت سه دهه در ساختار مدیریتی سازمان صداوسیما چنبره زده است، مدیرانی که از زمان بازنشستگی شان گذشته است؛ جریانی که تقریباً عزمی برای تحول در این سازمان را ندارد.

نقد و بررسی‌هایی که در حال حاضر به ساختار می‌شود، رهبر انقلاب در سال‌های اخیر در بیاناتشان فرموده بودند، صحبت‌های ما بازگو کننده‌ی دغدغه‌های ایشان است. زمانی که عملکرد صحیح سازمان صداوسیما به تعدادی از استثنائات خلاصه می شود نمی توان از عملکردش دفاع کرد.

گاندو و بانوی سردار استثناء هستند، یعنی خروجی این ساختار نیست؛ حاصل تغییر در روند مدیریتی نیست، بانوی سردار در این ساختار تکرار نمی‌شود؛ زیرا عزمی برای تولید چنین محتواهایی وجود ندارد؛ قاعده، تولید سریال‌هایی مانند لحظه گرگ و میش، عروس تاریکی و ستایش است.

این ساختار ناکارآمد که درباره‌اش حرف می زنیم، حاصل ناکارآمدی مدیران است؛ مدیران بازنشسته‌ای که از معاونتی به معاونت دیگر انتقال می‌یابند؛ یا همان قانون پایستگی مدیران سازمان صداوسیما.

به عنوان فعال دانشجویی برای اصلاح وضعیت سازمان صداوسیما، چه راه حلی دارید؟
صالح سلطانی: اگر بخواهم از آسیب‌شناسی وضعیت موجود در صداوسیمای فعلی بگویم، می‌توانیم در یک عبارت آن را خلاصه کنیم؛ جا افتادن فرهنگ پاسخگویی در بین مدیران سازمان صداوسیما. رهبر انقلاب بارها فرمودند که مرا نقد کنید، این انتقادات به منصوبان رهبر که رئیس سازمان صداوسیما شامل آن می شود اطلاق می‌شود.

اصل پاسخگویی و پرسشگری، فرهنگی است که به صورت صحیح جا نیفتاده. بسیار پرونده‌ در این سازمان وجود دارد که با شکست روبه‌رو شدند، اما رویه پرسشگری وجود ندارد که مطالبه‌گر این مسائل باشد و در صورت وجود چنین پرسش‌هایی نیز شاهد پاسخگویی از جانب مسئولان نیستیم.

پرونده تلویزیون تعاملی سازمان صداوسیما که قرار بود رسانه ملی ایران به عنوان رسانه پیشتاز باشد وضعیت نامشخصی دارد، پرونده ترویج پیام رسان‌های داخلی، با بودجه‌ی کلانی که به آن اختصاص داده شده بود وضعیت نامطلوبی دارد، همچنین پرونده فنی سازمان صداوسیما و دیگر مصادیقی که مدیران سازمان صداوسیما به عنوان مخاطب این پرسش‌ها باید پاسخگوی آن باشند.

لزوم رواج فرهنگ گفتگو و پرسش و پاسخ جهت رسیدن به یک آسیب شناسی جامع از وضعیت عملکرد صداوسیما دیده می‌شود. تشکل‌های دانشجویی و انجمن‌های مردم نهاد باید در رسیدن به این فرهنگ پیش‌قدم شوند، مسئولین نیز جهت رفع ابهامات پرسش‌ها باید پاسخگو باشند.

مجید قاسمی: همانطور که آقای سلطانی فرمودند رویه‌ پرسشگری و پاسخگویی یکی از ملزومات تحول در ساختار سازمان صداوسیما است. در همین جهت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران هفته گذشته خطاب به رئیس سازمان صداوسیما نامه‌ای را ارسال کرد که متن نامه با محوریت دعوت از رئیس سازمان جهت حضور در دانشگاه تهران و پاسخ به پرسش‌های دانشجویان بود.

به نظر بنده یکی از مهمترین حوزه‌هایی که سازمان صداوسیما می‌تواند در جهت اصلاح ساختار خود بر روی آن تمرکز کند، تغییر در نوع نگاه است؛ تغییر در نوع نگاه در مواجه با مشکلات اجتماعی، تولید محتوا و برنامه سازی، باید اولویت سازمان صداوسیما باشد.

الگوبرداری از برنامه‌‌های تلویزیونی خارج از کشور، به نحوی که در سال‌های اخیر پرمخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی ما نمونه‌برداری از برنامه‌های خارجی بوده است و تولید برنامه‌های موفقی و بومی مانند ماه عسل و صرفا جهت اطلاع در سال‌های اخیر کاهش یافته است.

مهمترین مسئله‌ای که در تحول ساختاری سازمان باید توجه شود، تغییر در نوع نگاه مسئولین حاکم بر این سازمان است، در کنار چابک سازی و تولید محتوای مناسب.

علی اسکندری: مهمترین مسئله‌ای که دوستان در خصوص سوال شما مطرح کردند پاسخگویی مسئولان سازمان صداوسیما است؛ در سومین سال مدیریت جدید آقای علی عسگری، رئیس سازمان صداوسیما، جنبش عدالتخواه دانشجویی از ایشان جهت پاسخگویی به پرسش‌های دانشجویان طی نامه‌ای دعوت به عمل آورد.

سال گذشته دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف و امسال نیز بسیج دانشجویی دانشگاه تهران ایشان را دعوت کردند، اما آقای علی عسگری در هیچ یک از این جلسات حضور نیافت و به پرسش‌های دانشجویان پاسخ ندادند؛ رهبر انقلاب در چند سال اخیر، در چندین جلسه پای صحبت‌های نخبگان و دانشجویان می‌نشینند و انتقادات ایشان را می‌شنود و برخی از مدیران و منصوبین ایشان برخلاف روند رهبری عمل می کند.

به نظر بنده مهمترین دغدغه در روند اداره‌ی سازمان صداوسیما، نبود مسئولانی است که با آرمان انقلاب ناهمخوانی دارند، زمانی که رسانه‌ی ملی با ساخت سریال و تبلیغات، تروبج اشرافی‌گری و مصرف‌گرایی می‌کند، این نشان‌دهنده یک سازمان بی‌هویت است. سازمان صداوسیما تبدیل به یک پادشاه لخت شده است، پادشاهی که در جثه بزرگ است ولی در هویت تهی؛ صداوسیمایی که هویت خود را در گروی سلبریتی پروری می‌داند از رسیدگی به مسائل مهم بازمی‌ماند.

فعالیت اقتصادی صداوسیما چه تاثیری بر روند مدیریتی آن دارد؟
صالح سلطانی: درآمدزایی و جذب منابع مالی از واقعیت‌های اجتناب‌ناپذیر سازمان صداوسیماست؛ سازمان با گستردگی و جمعیت بالا، با انبوهی از برنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی مجبور به جذب درآمد جهت اداره خود است.

کاهش و تعلیق بودجه، مزید بر علت است تا این سازمان به تبلیغات گسترده روی آورد؛ تبلیغ برخی از شرکت‌های صنعتی و آموزشی با درآمد بالا که به پشتوانه‌ی تبلیغات در رسانه ملی کسب می‌کند و سازمان صداوسیما نیز طبق قراردادهایی که با این شرکت‌های تجاری می بندد به نوعی شریک تجاری آن‌ها می‌شود و مقداری از سود آن شرکت به سازمان صداوسیما تعلق می یابد.

سازمان صداوسیما به دانشگاه تعبیر شده است و رسالت فرهنگی و اجتماعی بر عهده دارد، ولی در حال حاضر خود را به یک بنگاه تجاری تبدیل کرده است؛ ریشه این نوع تبلیغات که اصالت سازمان را به حاشیه برده است ناشی از فربه بودن سازمان و نوع نگاه مدیران است.

علی اسکندری: سازمان صداوسیما حدود ۴ هزار میلیارد بودجه سالانه دارد که نیمی از آن را دولت پرداخت می‌کند و نیم دیگر را هم از طریق تبلیغات کسب می‌کند؛ سازمان تنها برای ۲ هزار میلیارد تومان که می‌تواند از درآمد تبلیغ دو ماه یک شرکت کسب کند، فرهنگ عمومی جامعه را مصرف زده تربیت می کند.

با یک حساب سرانگشتی می‌شود فهمید که هزینه‌ سازمان برای تبلیغات، هیچ فایده‌ای ندارد و اگر دولت تمام بودجه صداوسیما را پرداخت کند و سازمان هیچ تبلیغاتی را انجام ندهند جز تبلیغات کالای ایرانی، منفعت چندین برابری برای دولت خواهد داشت.

یعنی سازمان صداوسیما تبدیل به یک فروشگاه و یا یک بنگاه تبلیغاتی نشود؛ در عوض جهت ترویج حمایت کالای داخلی صرفاً از کالای ایرانی حمایت کند و حتی در صورت امکان جهت حمایت گسترده از آنها این تبلیغات را رایگان صورت دهد.

مجید قاسمی: سازمان صداوسیما طبق اصول بازار اداره می‌شود، سود و منفعت مالی بر محتوا ارجحیت دارد؛ سازمان همانطور که گفته بودم به چابک سازی ساختاری در روند مدیریت اقتصادی نیاز دارد و با حذف یک سری از مسائل هزینه ساز از فربه‌ بودن و عدم چابکی آن بکاهد.

به نظر بنده سازمان صداوسیما باید بودجه‌ای مستقل از دولت داشته باشد، استقلال مالی صداوسیما باعث می شود که تاثیر سران قدرت و سیاسیون برای بدست آوردن نبض سازمان کاهش یابد؛ استفاده از ظرفیت‌های جوانان می‌تواند باعث صرفه‌جویی در هزینه‌های رایج در سازمان شود.

دانشگاه صداوسیما تا چه حدی توانسته بدنه‌ سازمان صداوسیما را تقویت کند؟
صالح سلطانی: سازمان صداوسیما اصلاح نمی‌شود تا زمانی که در دست عده‌ای خاص باشد. همانطور که با فربگی بدنه سازمان مواجه هستیم، با زاویه داشتن تعداد زیادی از این بدنه با آرمان‌های تحول گرایانه در سازمان مواجه‌ایم؛ نداشتن بدنه‌ متعهد و کارآمد یکی دیگر از مشکلات سازمان صداوسیما است، که هم ارز ناکارآمدی مدیران سازمان است.

دانشگاه صداوسیما جهت تولید و تربیت بدنه‌ متعهد و کارآمد تاسیس شد؛ موفق نبودن آن در سال‌های اخیر نیز می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد، دانشگاهی که به زعم دانش آموختگان آن روحیه‌ی تحولی و آرمان خواهی در ساختمان آموزشی و مدیریتی آن وجود ندارد. در حال حاضر نمی‌توان به این دانشگاه در جهت تربیت نیروی انقلابی و کارآمد برای اصلاح ساختاری امید داشت. ریاست دانشگاه سازمان صداوسیما در در سال‌های اخیر تغییر یافته است؛ باید دید که خروجی‌های این تغییر مدیریت در دانشگاه می‌تواند رویکرد مثبتی داشته باشد یا خیر؟

مجید قاسمی: نگاهی که می‌گوید ما برای تحول سازمان به تزریق نیرو نیاز داریم نگاهی نادرستی است، ما به مدیریت صحیح بدنه‌ی موجود نیازمندیم؛ بدنه ای که صرفاً از دانشگاه صداوسیما نیز تغذیه نمی شود.

قالب بدنه‌ صداوسیما شاید با نوع نگاه ما تضاد داشته باشد اما اگر نوع نگاه به مسائل از جانب مدیران تغییر پیدا کند، می‌تواند منجر تولید محتوای مناسب شود. مسائل اجتماعی دغدغه هر نوع نگاهی است، زمانی که نگاه در این سازمان به نسبت به مسائلی مانند ازدواج، جوانان و اعتیاد نگاه صحیحی نیست، به بدنه سازمان ارتباطی ندارد، مدیران سازمان مسئول هستند.

بحث ما افراد در سازمان صداوسیما نست، بحث ما بر سر نوع نگاه است، وقتی نوع نگاه تغییر کند عمده مشکلات رفع می‌شود و بعضا این تغییر نگاه نیاز به تغییر در بدنه سازمان است؛ در آخر باید توجه داشت که تمام این تغییرات در بدنه باید تدریجی و گسترده صورت گیرد.

علی اسکندری: مسئولین سازمان صداوسیما می‌گویند که با مشکل کمبود نیروی متخصص مواجه هسنیم؛ نیروهای متعهد و متخصص هم در سازمان و هم دانشگاه وجود دارد اما عزمی برای استفاده از پتانسیل چنین نیروهای تحول گرایی وجود ندارد.

نیرویی که میتواند گاندو، بانوی سردار، صرفاً جهت اطلاع، حاشیه پزشکی و دیگر برنامه‌های موثر را تولید کند از بدنه‌ این سازمان است؛ اما عزمی جهت استفاده از این نیروها وجود ندارد و دیدگاه و سیاست راکد سازمان دلیل عدم استفاده از این نیروهاست.



پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید