*منتشر شده در ماهنامه تحلیلی فرهنگی راه شماره ۵؛
میزگردی درباره یک سریال رمضانگاهی
اشاره: به مدد پوشش نود و چند درصدی شبکه سه بسیاری از مردم ایران «بزنگاه» را در ماه رمضان دیدند . بزنگاه ضعیف ترین یا پر مسئله ترین سریال سیما در سالهای اخیر نبوده اما شورای نظارت بر صداو سیما درباره آن به رئیس سازمان نامه نوشت و تذکر داد و خواستار اصلاح رویه شد . درباره این موضوع صحبت بسیار شد. یکی از آنها میزگردی بود در فرهنگسرای رسانه با حضور آقایان امامی (کارشناس ارتباطات)،قیدرلو(مدیر شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما) و امیر قادری (منتقد سینما). آنچه می خوانید خلاصه این میزگرد است.
قیدرلو: تحلیلهای برخی دوستان درباره سریال بیشتر تحلیلها ی شخصی است درباره این که «چقدر از این کار خوشم آمد»، «چه کار قشنگی است» و یا «بازی فلانی چقدر خوب است» و… زاویه دید شورای نظارت اصلا این چیزها نیست. مباحث فنی یکی از موضوعاتی است که شورا به آن توجه دارد. خیلی وقتها چیزی که منجر می شود شورا له یا علیه برنامه ای موضعگیری کند این است که یک سری مقررات در آن رعایت نمی شود…
چند مورد از مقررات تولید برنامه طنز را ملاحظه کنید:
برنامه طنز نباید با برنامه کمدی اشتباه شود. طنز یعنی بیان مسایل بسیار مهم و اساسی در قالبهایی که برای مخاطبان جذاب و شیرین باشد.
برنامه طنز نباید با برنامه های مبتذل و بیمحتوا که صرفا هدف سرگرم کردن را دنبال می کند اشتباه شود.
برنامه طنز نباید با لودگی، حرکات سخیف، کلمات رکیک و رفتارهای زشت مبلغ ضدفرهنگ در جامعه باشد.
تمامی برنامه های طنز باید تحقیق و متن مصوب داشته باشد.
طنز نباید خلافکار را شیرین و جذاب و دوست داشتنی جلوه دهد…
آقای صحت، نویسنده مجموعه بزنگاه در مصاحبه با مجله شهروند امروز در پاسخ به سوالی در مورد اینکه نظرش در مورد این حجم از انعکاس اعتیاد چیست گفته است که «الان جواب خیلی دقیق و روشنی ندارم که در این باره بدهم. آنقدر ما شبانه روز درگیر نوشتن بقیه قسمتهای سریال هستیم که فرصتی برای فکر کردن در این باره نداریم…» به این مورد اضافه کنید تغییر نقش حاج آقای فیلم از منفی به مثبت را. این دو نشانه های نبود متن مصوب است.
رضا عطاران، کارگردان مجموعه بزنگاه در مصاحبه با مجله شهروند هدف از بازی خود در نقش نادر را چنین بیان کرده است: «… اگر من این نقش را برنمی داشتم نقش بد در می آمد، من خواستم نقش جذاب و شیرین دربیاید…» و واقعا هم این نقش منفی جذاب درآمده است. این نقش را مقایسه کنید با نقش صابر که قیوداتی چه از نظر سیمای ظاهری و خوشنویسی و چه رعایت محرم و نامحرم، دارد…
بحث ما نظری نیست، عملی است. ضوابط به نحو بسیار شفاف و روشنی نقض شده است در پربینندهترین ساعات و پس از صحبتهای آیت الله مکارم شیرازی این برنامه پخش میشود. ما در سازمان ضوابطی داریم مبنی بر اینکه پس از برنامه های مذهبی تبلیغات و پیامهای بازرگانی نمیتواند پخش شود ولی الان صحبتهای آیت الله مکارم تمام نشده تبلیغات پخش میشود و بعد هم منبری دارید شما به نام منبر آقای عطاران…
نداشتن فیلمنامه و شب به شب نوشته شدن از دلایل اساسی ایرادهای این سریال است. در برنامه ۰۹ قسمتی شاید بتوان این را پذیرفت که یک طرح چند قسمتی نوشته شود و سپس بر اساس اقتضائات ادامه پیدا کند ولی در برنامههای مناسبتی ماه رمضان این درست نیست. هرچند که از لحاظ قوانین سازمان اصل این روش محل اشکال است…
لحاظ نکردن درجه بندی سنی و نیز موقعیت زمانی نامناسب پخش این سریال از دیگر ایرادهای بر پخش این سریال بود. نقش درسا را ببینید. یک بچه بیادب، دروغگو و آب زیرکاه است. سریال هم در ساعتی که همه بچهها پای سفره افطار هستند پخش میشود و این نقش منفی، جذاب و شیرین ارائه میشود و هیچ آلترناتیوی در فیلم برایش گنجانده نشده است.
امامی: برجسته کردن آسیبهای اجتماعی برای درمان آنها و به رخ جامعه کشیدن این آسیبها، حتی به شکل اغراق آمیز، گرایشی مارکسیستی است که در صدا و سیما دنبال میشود. قسمتی از آسیبهای اجتماعی در رسانه باید مطرح شود ولی بیشتر از رسانه باید در محافل درمانی، اتاق فکرها، دانشگاهها و آنجایی که میتواند به دور از اقتضائات رسانهای آنها را درمان کند طرح شود. در ضمن سریالی که بخواهد بازخورد بگیرد باید هفتگی باشد نه شبانه و آنقدر از تولید جلو باشد که بتواند پس از بازخورد گرفتن روندها را در صورت لزوم تغییر دهد.
تخریب پدر، برادر و داماد در سه خانواده از ایرادهای اساسی وارد بر سریال بزنگاه است. نقش مقدس پدر در سنت ایرانی با مصادیق مختلف در بزنگاه نقض شده است. به کار بردن وسیع فحش و واژههای غیرمودبانه هم از نکات منفی این سریال بود. به طنز کشیدن آیین عزاداری و لجن مال کردن فرهنگ تعارف هم کار درستی نبود. البته بطور کلی سریالهای امسال ماه مبارک رمضان در مقایسه با سالهای گذشته دارای افت کیفی محسوس در فیلمنامه، بازیگری و بالاخص کارگردانی بود.
صدا و سیما آنتن محور است و یکی از عوامل آن عدم حاکمیت نظام برنامه ریزی و تهیه کننده محوری است. در هیچ نظام رسانهای دنیا اینگونه نیست و حتی در آمریکا ضوابطی حاکم هستند که اگر نقض شوند منجر به حذف آن رسانه از نظام رسانهای میشوند.
قادری: آنچه که در بزنگاه در مورد آسیبهای اجتماعی بیان شده بسیار کمتر از آن چیزی است که در جامعه تجربه می کنیم. اینکه گفته شود بیان آسیبهای اجتماعی امنیت اجتماعی را به مخاطره می اندازد درست نیست و با نگفتن اینها امنیت بیشتر تهدید می شود.من فکر میکنم تا زمانی که نگاه این باشد که این حرفها در جامعه زده نشود و اگر زده میشود روی آنتن نرود، رسانههای ما قابلیت خودشان را از دست می دهند. الان رسانه های ما، چه سینما، چه تلویزیون و چه موسیقی فاصلهشان با جامعه بسیار زیاد شده است. ملت ما وقتی سینما می رود درصد اندکی از ارتباطات خودش، فحشهای خودش، پشت هم اندازیهای خودش را میبیند.
به عنوان یک مخاطب طبعا احترامی بیش از آنچه در سریال بزنگاه دیده میشود به آیینهایی چون عزاداری قائل هستم ولی به هنرمندی که نارسایی ها را انعکاس میدهد باید میدان داد.
من مجموعه بزنگاه را بسیار پاکتر و مردمگراتر از سریالهایی می دانم که خیلی مستقیم می خواهند یک سری مفاهیم و ارزشها را بیان کنند و ما خوب می دانیم در پس پرده آنها چه می گذرد.
باید به هنرمندانمان اجازه بدهیم جلوتر از جامعه حرکت کنند. در ملل دیگر خیلی وقتها آنچه هنرمند می گوید با ارزشهای طبقه متوسط هم اختلافات جدی دارد ولی اجازه می دهند هنرمند شکافهای پیش رو را نیز نشان دهد. خیلی از اختلافات طبقاتی که در سریال عطاران نشان داده شده اگر الان هم این طور نباشد بعدا شکل گسترده تری پیدا خواهد کرد.
درباره لحاظ نشدن طبقه بندی سنی و عدم تناسب زمان پخش سریال با محتوای آن با مخالفان و منتقدان سریال موافقم. اگر با خودمان تعارف نداشتیم و برای سریالی مثل بزنگاه طبقه بندی بالای شانزده سال لحاظ می شد می توانستیم در سریال بیشتر آنچه را که در جامعه داریم بگوییم.
اگر فقط بگوییم هر حرکت انجام شده در رسانه در جامعه بازتولید میشود و مشکلات فراوانی ایجاد می کند رسانه ارتباطش با مخاطب قطع می شود و اگر ارتباط نداشته باشد نمی تواند تاثیری بگذارد. از این مهمتر اینکه با این دیدگاه ممکن است ما خدای ناکرده وارد ساحت ریاکاری شویم که به نظر من آفت اصلی است که رسانههای ما را تهدید میکند و در حوزه طنز این یعنی اینکه ما بین خودمان و آنچه که نشان می دهیم فاصله وجود داشته باشد و این فاصله بین آنچه نشان می دهیم و آنچه هستیم بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که میگویید. جامعه ما الان بیش از هر چیز به صداقت نیاز دارد.
من وقتی سریال بزنگاه را میبینم تهش احساس می کنم مردم مملکتم را دوست دارم. مردمی که این مشکلات و نابسامانیها هم جزو زندگیشان هست ولی کاش نبود. در برابر سریالی هست که همه دارند همدیگر را موعظه می کنند ولی شما احساس می کنید که این آدمها با سرنگ به سریال تزریق شدهاند و شما حضور این آدمها را واقعی نمیبینید..
امامی: مساله اصلی رسانه ما مساله فلسفه طنز است نه طنز. از قبل از سقراط، فلاسفه در فلسفه طنز حرف زدهاند که حرف مشترک تمام فلاسفه این است که عنصر مشخص طنز بحث تخریب و تعظیم (یا تحبیب) در طنزاست. در طنز همواره یک چیزی تخریب میشود و در مقابل یک چیزی تعظیم می شود و عزیز می شود. در بزنگاه آیا اعتیاد، بدگویی و فحاشی، دزدی و…، تخریب می شود یا شخصیت مذهبی؟ اعتیاد و برخی مسایل اینچنینی باید در رسانه طرح شود ولی نه لزوما در قالب طنز. اعتیاد را باید با برنامههای تحلیلی و ترکیبی و برنامههای خانوادگی با بیان روزآمد به رسانه آورد و بررسی کرد و راهکار داد. به نظر من نظریه مورد استناد آقای قادری مبنی بر سوپاپ اطمینان بودن رسانه ها تنها یکی از نظرات رایج در مورد رسانه ها و نظریهای ضعیف است. تخریب شخصیت مذهبی در سینما و تلویزیون جریانی است که از فیلم سگ کشی آغاز شد. بله ما شخصیت مذهبی ریاکار داریم ولی این چگونه باید ارائه شود. باید ۳ شخصیت مذهبی گذاشته شود که یکی ریاکار است. این قیاس باید باشد. یکی از اساسیترین ایرادهای بزنگاه این است که اعتیاد به سبب شخصیت جذاب و پدر مهربان بودن معتاد (نادر) در این سریال تحبیب شده است.
رضا عطاران، کارگردان مجموعه بزنگاه در برنامهای تلویزیونی گفته بود :«یک دستشویی به من بدهید من بیست قسمت سریال در آن میسازم.» آقای قادری هم در مصاحبه با عطاران پرسیده بود «مگر طنز فاخر نمی تواند در دستشویی اتفاق بیفتد». من این اظهارنظر صادقانه را ستایش می کنم ولی به اینها در خارج از ایران نمیگویند طنز فاخر. می گویند طنز لوده. طنز فاخر یعنی طنزی که گرایش به استعلا دارد. این همه اتفاق خوب در کشور می افتد. این همه پدرهایی که زیر بار فشار چرخهای اقتصادی له می شوند تا فرزندانشان را به دانشگاه بفرستند . نمی شود درباره آنها طنز ساخت.
از طرفی در سالهای اخیر در سریالهای طنز طبقات پایین اجتماع دستمایهی خنده قرار گرفتهاند. ابتدا شهرستانی ها و روستاییها و سپس طبقات پایینشهری که در واقع همان شهرستانیهایی هستند که به شهرهای بزرگ مهاجرت کرده اند و در حاشیه شهرها ساکن شدهاند و در رسانهها طوری نشان داده می شود که انگار همه آسیبهای اجتماعی مربوط به این قشر است. در حالی که طبقات بالایی جامعه نه تنها مبلغ و تولیدکننده بسیاری از آسیبهای اجتماعی هستند بلکه خدمات کمتری به نظام اجتماعی ارائه میدهند و توقعاتی دارند که نظام اقتصادی ما از پس پاسخگویی آن برنمیآید. به پرداختن به طبقات پایین این ایراد وارد می شود که چرا همه آسیبهای اجتماعی را به این طبقه نسبت میدهید.
قادری: به نظر من مساله، پرداختن به طبقات بالا یا پایین نیست. هر هنرمندی حوزه اشراف خود را دارد و در آن زمینه میسازد.
قیدرلو: مساله اصلی ما عطاران یا بزنگاه به تنهایی نیست چون او هرچه دوست داشته باشد میتواند بسازد، چنانکه خود در مصاحبه با شهروند اشاره کرده است. اما مساله، مساله سازمان صدا سیماست که برنامهای را در پربیننده ترین ساعت پخش کرده است که در آن طبقات پایین جامعه سوژه هجو واقع شدهاند. این برنامه باید در ظرف زمانی و چارچوبی به نام رسانه ملی که از آن پخش میشود دیده شود.